Blog . Profile . Archive . Email  


اتحدوا

اسلام

مناسب است به عناوینی که مورد بحث قرار می گیرد ، فهرست وار اشاره شود :

1. جبرئیل (ع) برای ملاقات با پیامبر (ص) اجازه می گرفت .

2. در محضر پیامبر (ص) مانند یک بنده جلوس می کرد .

3. جبرئیل (ع) با صورت بشری شرفیاب می شد مگر در دو نوبت .

4. با صورت دحیه کلبی به حضور پیامبر (ص) می آمد .

5. در مسجد پیامبر (ص) مقامی است بنام « مقام جبرئیل » که دعا در آن مکان ، مستحب است .

1) مرحوم محدث عاملی از معاویه بن عمار روایت کرده که امام صادق (ع) به او فرمود : « برو به مقام جبرئیل (ع) که در زیر ناودان واقع است ، چرا که جبرئیل (ع) در آنجا توقف می کرد و برای ملاقات ، اجازه ی ورود می گرفت و دعای مخصوص آن را بخوان . » هم چنین از عمربن یزید روایت می کند که می گوید : همسرم در مدینه حائض شد و موفق به زیارت حرم پیامبر (ص) نشده بود و قافله هم بنا داشت ، حرکت کند و من موضوع را به امام صادق (ع) عرض کردم . فرمود : به او بگو غسل کند و به مقام جبرئیل (ع) بیاید ( چون حائض نباید جلوتر برود ) و آنجا مقامی است که جبرئیل (ع) هرگاه می خواست به حضور پیامبر (ص) برسد ، در آنجا توقف می کرد و اذن دخول می گرفت ، پس هرگاه پیامبر (ص) وضعش مقتضی نبود ، اذن نمی داد و جبرئیل (ع) توقف می کرد تا حضرت بیاید و اگر مقتضی بود ، اذن می داد و جبرئیل (ع) وارد می شد . پس همسرم این کار را کرد و حیض برطرف شد و به زیارت حرم پیامبر (ص) مشرف گردید . مرحوم شیخ صدوق (ره) در اعتقادات خود می گوید : اما اعتقاد ما در نزول وحی این است که جبرئیل (ع) بدون اذن ، وارد بر پیامبر (ص) نمی شد و استیذان می نمود و اینها برای اکرام پیامبر خدا (ص) بود و نیز جبرئیل (ع) مانند یک بنده ، در حضور پیامبر (ص) می نشست .

 2) امام صادق (ع) فرمودند : جبرئیل (ع) وقتی که به محضر پیامبر (ص) می رسید ، جلوسش مثل جلوس یک بنده بود و بدون استیذان وارد منزل پیامبر (ص) نمی شد . مرحوم علامه مجلسی (ره) از کتاب کافی مرحوم کلینی (ره) نقل می کند که از امام صادق (ع) سؤال شد که غشیان و بیهوشی که بر پیامبر (ص) عارض می شد آیا در موقع آمدن جبرئیل (ع) بود ؟ فرمود : نه ، جبرئیل (ع) بدون اجازه وارد نمی شد و مانند عبدی در محضر پیامبر (ص) می نشست و این حالت در موقعی بود که خدای متعال ، پیامبر (ص) خود را مستقیماً و بدون واسطه ، مخاطب قرار می داد . از امالی شیخ نقل شده که ابن عباس روایت می کند که : علی (ع) صبح زود به زیارت پیامبر (ص) رفت و دوست داشت که کسی بر او سبقت نگیرد و دید که پیامبر (ص) در حیاط خانه ، سرش را در دامن دحیه بن خلیفه کلبی گذاشته است . با صیغه ی سلام « السلام علیک » سلام کرد و پرسید چگونه است حال رسول خدا (ص) ؟ دحیه گفت : خوبست ای برادر رسول خدا (ص) ! تا اینکه می گوید : پس سر حضرت را بلند نموده و در دامن خود قرار دادم ، آنگاه پیامبر (ص) بیدار  گشت و پرسید که این همهمه چیست ؟ قضیه را عرض کردم ، فرمود : او دحیه نبود بلکه جبرئیل (ع) بود و تو را با نامی که خدا اسم گذاری کرده ، خوانده است و آن همان کلمه ی « اخا رسول الله » است لذا معلوم می شود که جبرئیل (ع) در اکرام و تعظیم پیامبر (ص) تا چه اندازه کوشا بوده است . بی تناسب نیست به اخباری اشاره شود که دلالت دارند بر اینکه هر موقع جبرئیل (ع) در نزول وحی ، واسطه بوده پیامبر (ص) براحتی وحی را دریافت می کرد و وقتی که واسطه نبوده و وحی مستقیماً از ناحیه ی خداوند متعال به حضرت واصل می شد ، حالت غشیان و سنگینی مخصوصی در پیامبر اکرم (ص) مشاهده می شد و نیز باید اشاره شود چرا چنین حالتی برای پیامبر اعظم (ص) عارض می گشته است ؟

 مرحوم شیخ ابوجعفر برقی در کتاب علل نقل می کند که امام صادق (ع) فرمود : وقتی که به پیامبر (ص) وحی نازل می شد اگر جبرئیل (ع) واسطه بود پیامبر (ص) می فرمود : این جبرئیل (ع) است و چنین می گوید ، و اگر جبرئیل (ع) نبود و وحی مستقیماً به پیامبر (ص) نازل می گشت برای پیامبر (ص) غشیان و بیهوشی عارض می شد زیرا در این وقت ، وحی بر حضرت سنگین بوده است .

 شیخ صدوق (ره) در کتاب توحید با اسناد خود از زراره روایت می کند که می گوید : به امام صادق (ع) عرض نمودم فدایت شوم آن غشیان و بیهوشی چه بوده که به رسول خدا (ص) عارض می گشت ؟ فرمود : آن در صورتی بود که بین خداوند متعال و رسولش واسطه ای نبود و خداوند ، خود برای پیامبرش تجلی می کرد و بعداً فرمود : ای زراره این همان نبوت است . در این وقت امام صادق (ع) حالت خضوع و خشوعی به خود گرفت .

بخاری می گوید : فروه حدیث می کند از علی بن مسهر و او از هشام بن عروه و او از پدرش از عایشه که حارث بن هشام از پیامبر (ص) پرسید : وحی چگونه به شما نازل می شود ؟ فرمود : گاهی ملک می آید و من صدایی مثل صدای زنگ می شنوم ، سپس آن صدا از من رفع می شود و آنچه را که شنیده ام ، در ذهنم باقی می ماند و گاهی به صورت مردی می آید و با من تکلم می کند و هرچه را می گوید در همان حال ضبط می کنم .

 

 3) اما موضوع سوم و آن اینکه آیا جبرئیل (ع) به صورت اصلی خودش به حضور پیامبر (ص) می آمده و یا به صورت بشری ؟

آنچه از روایات و اقوال استفاده می شود اینکه جبرئیل (ع) به صورت بشری به محضر پیامبر (ص) می رسیده ، مگر در دو جا که با صورت اصلی خود آمده است . مرحوم فیض می فرماید : روایت شده که جبرئیل (ع) را احدی از انبیاء (ع) در صورت اصلی خود ندیده مگر حضرت محمد (ص) که در دو نوبت جبرئیل (ع) را در صورت اصلی خود دیده ، دفعه ای در آسمان و دفعه ی دیگری در زمین . شیخ طبرسی (ره) در ذیل تفسیر آیه ی شریفه : « اَفَتُمارونَهُ عَلی ما یَری وَ لَقَد رَاهُ نَزلَهً اُخری » یعنی « آیا شما آنکه را پیامبر دیده انکار می کنید و یک بار دیگر هم او را مشاهده کرده بود » ، (سوره مبارکه نجم ، آیات 12 و 13) نیز معترض این دو مورد شده است .

تا اینکه شیخ طبرسی (ره) می نویسد : و ابن عباس و ربیع بن قتاده گفته اند : جبرئیل (ع) با صورت آدمی به حضور پیامبر (ص) می رسید و وقتی که حضرت از جبرئیل (ع) خواست که خلقت اولیه خود را به او بنمایاند پس او دو دفعه خود را با خلقت اصلی نشان داد ، یک دفعه در زمین و دفعه ی دیگر در آسمان .

سیوطی نیز در تفسیر این آیات می نویسد : پیامبر (ص) در  غار حرا ، جبرئیل (ع) را در صورت اصلی خود دید که افق را تا مغرب فرا گرفته بود ، پس حضرت بیهوش شد و این ملاقات با درخواست خود پیامبر (ص) انجام گرفت زیرا پیامبر (ص) به جبرئیل (ع) فرموده بود که خود را با صورت  اصلی خودش نشان دهد .

 

 4) راجع به بحث چهارم : جبرئیل (ع) به صورت چه شخصی ممثّل می شده و در می آمده است ؟ در موارد نسبتاً زیادی در روایات و تواریخ ذکر شده که جبرئیل (ع) در شکل دحیه بن خلیفه کلبی بر پیامبر (ص) وارد می شده که عبارت است :

حدیثی که در سابق از امالی شیخ نقل کردیم که علی (ع) دحیه را در حیاط خانه خود دید ، خیال کرد که او همان دحیه است ولی پیامبر (ص) فرمود : او دحیه نیست بلکه جبرئیل (ع) است .

بخاری در صحیح خود از ابی عثمان نقل می کند که شنیده ام وقتی جبرئیل (ع) به حضور پیامبر (ص) رسید و ام سلمه هم در آنجا بود ، حضرت از ام سلمه پرسید که این شخص کیست ؟ عرض کرد : این دحیه است . ام سلمه می گوید : پس از رفتن او باز هم ، سوگند به خدا ، خیال می کردم او دحیه بود تا اینکه حضرت خطبه را تمام نمود و فرمود : جبرئیل (ع) چنین می گفت .

از حذیفه بن یمان حدیثی نقل شده که می گوید : مردم در سابق و قبل از نزول آیه حجاب ، هر وقت که می خواستند به حضور پیامبر (ص) برسند ، وارد می شدند ولی پیامبر (ص) ورود آنها را در هنگامی که دحیه نزد حضرت بود ، منع می کرد .

علامه مجلسی (ره) نیز از حذیفه نقل می کند : وقتی نزدیک در اتاق پیامبر (ص) رسیدم ، دیدم پرده آن افتاده بود . پس آن را عقب زدم ، دیدم که دحیه در خانه رسول اکرم (ص) نشسته است . وقتی چنین دیدم ، برگشتم و وارد اتاق نشدم . در ذیل همین حدیث نقل می کند : وقتی علی (ع) دید من وارد نشدم ، صدا زد : برگرد و من برگشتم . در این هنگام پیامبر (ص) از خواب بیدار شد و  از علی (ع) پرسیدند : از دامن چه کسی سرم را بلند کردی ؟ عرض کرد : از دامن دحیه ، پس فرمود : تو چه گفتی ؟ عرض کرد : من به او گفتم : « السلام علیکم و رحمه  الله و برکاته » او جواب داد : « علیکم السلام یا امیرالمؤمنین » و سپس پیامبر (ص) فرمود : خوشا به حال تو یا علی که ملائکه به نام امیرالمؤمنین برتو سلام می کنند .

از این حدیث استفاده می شود که پیامبر (ص) مردم را از ورود بر خود به هنگامی که دحیه نزد او بود ، منع می فرمود و این نبود مگر برای اینکه محتمل بود که او دحیه نباشد بلکه جبرئیل (ع) باشد . بنابراین هرگاه احتمال بدهیم که جبرئیل (ع) گاهی هم به صورت شخصی دیگر غیر از دحیه ممثّل می شد، مقتضی بود در وقتی که آن شخص هم در حضور پیامبر (ص) بود ، مردم از ورود به پیامبر (ص) ممنوع بشوند و چون نهی فقط در صورتی است که دحیه نزد آن حضرت بوده است . بنابراین به طور عموم ، می توانیم حدس بزنیم که هر وقت جبرئیل (ع) به صورت بشری وارد بر رسول اکرم (ص) می شده با صورت دحیه بوده است .

بنابراین با توجه به مطالب گفته شده ، مطمئن خواهیم شد که جبرئیل (ع) دائماً به صورت دحیه بن خلیفه کلبی نزد پیامبر اعظم (ص) می آمده مگر دو دفعه که ذکر شد.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در سه شنبه 24 بهمن 1391برچسب:کیفیت ملاقات جبرئیل (ع) با پیامبر اعظم (ص) ,ساعت 13:30 توسط سید محمد حسینی| |


Power By: LoxBlog.Com